دکلمه صوتی با خاکستر دلم نوشت خدافط

دکلمه صوتی با خاکستر دلم نوشت خدافط

 

نام داستان صوتی: با خاکستر دلم نوشت خداحافظ

نویسنده: ملیکا ملازاده کاربر نودهشتیا

فکر کنم سه شنبه بود، عجیب ترین سه شنبه ی عمرم. اون روز رو هیچ وقت از یاد نمی برم؛ داشتم می نوشتم. اره مثل همیشه، انگشتای بلند و کشیدم رو دکمه های صفحه کلید بالا و پایین می رفت. پدرامو می ساختم و ادامه ش می دادم، آزارش می دادم، به در و دیوار می کوبوندمش بخاطر یک لقمه نون، عزیزانشو ازش می گرفتم، تنهاش می کردم، با عشق کتک خوردنشو شکل می دادم و …

یک لحظه کلمه هایی رو صفحه ی ورد نقش بست

-چرا انقدر اذیتم می کنی؟

دکلمه صوتی با خاکستر دلم نوشت خدافط